سلام به همه دوستان خوبم
سال نو همگی مبارک
سال نو که امیدوارم خیلی چیزای جدید و خوب براتون به ارمغان بیاره
و امیدوارم تا الانش خوش خوش گذشته باشه
دوستان گلم
خیلی دوست دارم در مورد سفرمون براتون بنویسم که تقریباً یه سفر خانوادگی بود که شامل من و رامین و مامان و داداشام و خواهرهام بود البته فقط تا مشهد و بعد ازاون بود که عیسی به راه خود رفت و موسی به راه خود
اما بماند برای بعد از 13 بدر
فقط میخوام در مورد طبیعت حرفی بزنم
توی تمام طبیعت یاد این تکه از شعر سهراب بودم که میگه: چشم را باز کنید ایتی بهتر از این میخواهید
هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرامترین خواب جهان خواهد بود
آنکه نور از سر انگشت زمان برچیند
می گشاید گره پنجره ها را با آه
زیر بیدی بودیم
برگی از شاخه بالای سرم چیدم گفتم
چشم را باز کنید آیتی بهتر از این می خواهید؟...
و آیا اینهمه زیبایی جز با دستان توانای خدا ایجاد می شد؟؟؟؟
صدای آب و اواز پرنده ها ،خوشرنگترین رنگ سبز روی زمین
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]