سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستمکار را سه نشان است : بر آنکه برتر از اوست ستم کند به نافرمانى ، و بر آن که فروتر از اوست به چیرگى و آزار رسانى ، و ستمکاران را یارى کند و پشتیبانى . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----637915---
بازدید امروز: ----0-----
بازدید دیروز: ----5-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
یکشنبه 85/7/16 ساعت 3:17 عصر

آخرین تراوشات احساسم

به پیش رو مینگرم تو را میبینم

به پشت سر مینگرم جز تو و خاطرات تو

 همه چیز طبق قانونی ابدی حذف شده است

تو را میطلبم در همه حال

چقدر لحظاتم بی تو سخت گذشته

چقدر چشمانم منتظر آمدنت نشسته اند

چقدر کوله بارم بر دوشم سنگین است بی کمک تو

چقدر دلم برف میخواهد برای مثال زندن پاکی تو

در دور دستها تو را انتظار کشیده ام

آری پشت آن کوه ها

کوه هائی که مه همه جای آن را پوشانده و چشم چشم را نمیبیند

من تو را انتظار کشیده ام

تو جلو تر بودی و مرا تنها مرگ از تلاش برای رسیدن خسته میکرد

پاهایم را بنگر زخمهایش دلنشین است چون راه سختی را پیموده ام تا وصل

دستانم را بنگر پر از گل است گلهائی که هر کدام را از گوشه ای از راه چیده ام برای تو

وای خدای من فراموش کرده ام به تو بگویم چقدر در کوچه شهرهای دلم چون دخترکان گریزان از خود، دویده ام و به هر جزئی از خود که رسیده ام نشان تو را پرسیده ام و تازه فهمیده ام آنها نیز به دنبال تو اند

ای مهربان در این کوچه های تاریک شهرم دلم گرفت

نوری برایم از محبت بفرست تا نورانی کند این جسم سرد و قلب تاریک را

برایم گلبرگی از عشق بفرست تا بویش مشامم را تازه کند

آیا هنوز هم میخواهی که از شهر دلت سوغات برایم بیاوری؟؟

راستی سوغاتها را کجا نگه دارم تعدادشان دارد زیاد میشود

یادم رفت بپرسم آنجا مردمان چگونه مردمانیند؟؟؟؟؟

دل دیوانه ام را به جرم دیوانگیت به زنجیر نکشند؟؟؟!!!!

نکند که مردمان عشق ما را از ما به عاریت بگیرند

 من عشق را به همگان نشان خواهم داد اما به آنها عشقی نخواهم داد

دیروز در راه به بوی خوش دوستیکه میآمد فکر میکردم

باز به همان نتیجه سابق رسیدم که بهترین رایحه ای است که شنیده ام

گل فروشی یادت هست

وقتی از کنارش گذشتیم تو را به یاد گلباران خانه ما انداخت

و مرا فقط به یاد تو انداخت

توئی که گلبارانش کرده بودی

دوست دارم

یادآوری : سینما گل فروشی/گرگ و میش

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
یکشنبه 85/7/16 ساعت 11:54 صبح

سلام و عرض خسته نباشید خدمت همه دوستان گل

برای لحظاتی که بی تو گذرانده ام

چقدر بی تو جهان بی معنی است

حرکات بیروحند

صداها تنینی دلنشین ندارند

و دلم

دلم اصلاً گوئی نمیتپد یا اگر میتپد سرسری و از روی اجبار میتپد

چقدر پژواک تنهائی در خانه دلم میپیچد وقتی نیستی

چقدر تهیدستم وقتی تورا کنارم نمیبینم

و خدایا چقدر با خود بیگانه ام

آیا این منم آن بانوی عزیز تو

نه گوئی دیگر این که اینجاست من نیست غریبه ای بیش نیست

چون دخترکان سرگردان کوچه کوچه وجودم را میگردم به هر که میرسم نشان از تو میگیرم و میبینم او هم خودش دنبال توست توئی که حضورت با احساس وجود من مساوی است

 اگر بخواهم تابعی شرطی در اکسل برایت بنویسم (خودت که خوب میدانی  کلاسش را به پیشنهاد تو رفته ام برایت بنویسم

=IF(تو راکنار خود داشته باشم;احساس میکنم همه جیز دارم;احساس خوبی که ندارم هیچ کمبودت را در تمام نفس کشیدنهایم حس خواهم کرد)

معنی شرط فوق به فارسی(البته متن فوق بایسی از چپ به راست باشد

برایت مینویسم  اگر تو را در کنار خود داشته باشم آنگاه احساس میکنم همه چیز دارم در غیر این صورت احساس خوبی که ندارم هیچ کمبودت را در تمام نفس کشیدنهایم حس خواهم کرد

 

آره همیشه دستای مهربونتو کم دارم همیشه  و همه جا

 

تا بعد


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
یکشنبه 85/7/16 ساعت 10:45 صبح

مصاحبه با خدا







I dreamed I had an interview with God.

در رویا دیدم که با خدا حرف میزنم

 So you would like to interview me? God asked.

او از من پرسید :آیا مایلی از من چیزی بپرسی؟

If you have the time? I said.

گفتم ....اگر وقت داشته باشید....

God smiled. ?My time is eternity.

لبخندی زد و گفت: زمان برای من تا بی نهایت ادامه دارد

What questions do you have in mind for me?

چه پرسشی در ذهن تو برای من هست؟

What surprises you most about humankind?

پرسیدم: چه چیزی در رفتار انسان ها هست که شما را شگفت زده  می کند؟

God answered...

پاسخ داد:

That they get bored with childhood,

آدم ها از بچه بودن خسته می شوند ...

they rush to grow up, and then

عجله دارند بزرگ شوند و سپس.....

long to be children again.

آرزو دارند دوباره به دوران کودکی باز گردند

That they lose their health to make money...

سلامتی خود را در راه کسب ثروت از دست می دهند

and then lose their money to restore their health.

و سپس ثروت خود را در راه کسب سلامتی دوباره از صرف می کنند....

 

That by thinking anxiously about the future,

چنان با هیجان به آینده فکر می کنند.

they forget the present,

که از حال غافل می شوند

such that they live in neither the present nor the future.

به طوری که نه در حال زندگی می کنند نه در آینده 

 "That they live as if they will never die,

آن ها طوری زندگی می کنند.،انگار هیچ وقت نمی میرند

and die as though they had never lived.

و جوری می میرند ....انگار هیچ وقت زنده نبودند 

we were silent for a while.

ما برای لحظاتی سکوت کردیم

 

And then I asked.

سپس من پرسیدم..

As a parent, what are some of life"s lessons you want your children to learn

مانند یک پدر کدام درس زندگی را مایل هستی که فرزندانت بیاموزند؟ 

To learn they cannot make anyone love them.

پاسخ داد:یاد بگیرند که نمیتوانند دیگران را مجبور کنند که دوستشان داشته باشند

 All they can do

ولی می توانند

is let themselves be loved.

طوری رفتار کنند که مورد عشق و علاقه دیگران باشند

To learn that it is not good to compare themselves to others.

یاد بگیرند که خود را با دیگران مقایسه نکنند

To learn to forgive by practicing forgiveness.

یاد بگیرند ...دیگران را ببخشند با عادت کردن به بخشندگی

To learn that it only takes a few seconds to open profound wounds in those they love,

 یاد بگیرند تنها چند ثانیه طول می کشد تا زخمی در قلب کسی که دوستش دارید ایجاد کنید

and it can take many years to heal them.

ولی سال ها طول می کشد تا آن جراحت را التیام بخشید

 To learn that a rich person

 یاد بگیرند یک انسان ثروتمند کسی نیست که دارایی زیادی دارد

is not one who has the most,but is one who needs the least

بلکه کسی هست که کمترین نیازوخواسته را دارد

 To learn that there are people who love them dearly,

یاد بگیرند کسانی هستند که آن ها را از صمیم قلب دوست دارند

but simply have not yet learned  how to express or show their feelings.

ولی نمیدانند چگونه احساس خود را بروز دهند

To learn that two people can

یاد بگیرند وبدانند ..دونفر می توانند  به یک چیز نگاه کنند

look at the same thing and see it differently?

ولی برداشت آن ها متفاوت باشد 

To learn that it is not enough that they

یاد بگیرند کافی نیست که تنها دیگران را ببخشند

forgive one another, but they must also forgive themselves.

بلکه انسان ها باید قادر به بخشش و عفو خود نیز باشند

"Thank you for your time," I said

سپس من از خدا تشکر کردم و گفتم

"Is there anything else you would like your children to know"

آیا چیز دیگری هم وجود دارد  که مایل باشی فرزندانت بدانند؟

 

 God smiled and said,Just know that I am here... always. 

خداوند لبخندی زد و پاسخ داد: فقط این که بدانند من این جا و با آن ها هستم..........برای همیشه

از سایت روزنهrozaneh@yahoogroups.com


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
شنبه 85/7/15 ساعت 11:11 صبح

سلام دوستان گرامی و عزیز این مطلب رو داشتم میخوندم در مورد ازدواج موفق برای شما هم اینجا میزارمش شاید بدردتون بخوره 

قصد ازدواج دارید یا متاهل هستید؟ در هر حالتی که باشید، باید بدانید که می توانید با صرف تلاش و زمان کافی ازدواجی موفق و بادوام بسازید.

تجربه به من ثابت کرده است که پایدار نگاه داشتن یک ازدواج خوب و موفق نیازمند تلاش بسیار است. من این افتخار را داشته ام که 49 سال با همسرم زندگی کنم و صاحب چهار فرزند شوم. به واسطه ی لطف خداوند بوده که ازدواج ما این همه سال دوام یافته است، نه به خاطر هوش و دانستنی های من و همسرم. در این مقاله قصد دارم که بعضی از تجربیات خود را در اختیار شما قرار دهم تا با راه های ساختن یک ازدواج موفق و بادوام آشنا شوید.

 

ازدواج: مفهوم و اهمیت آن

ازدواج از دیدگاه معتبر، قراردادی قانونی است که توسط یک مرد و زن بسته می شود تا به عنوان زن و شوهر با یکدیگر زندگی کنند. ازدواج برای افراد زیادی که تصور می کنند که دو نفر قبل از تولد در پیشگاه شاهدانی با ازدواجی مقدس از نظر روحانی و قانونی به یکدیگر وصل شده اند، مفهوم و اهمیتی جامع و وسیع دارد.

شرکت در جشن ازدواج آسانترین جزء متاهل شدن برای زوج های بسیاری است. ازدواج برای آندسته از افرادی که دوست دارند با رابطه ای قانونی و شرعی با یکدیگر زندگی کنند، فرصت مناسبی است تا بتوانند رابطه ای بی همتا و خاص را تجربه کنند.

 

ارزش مشاوره قبل از ازدواج

مشاوره های قبل از ازدواج بسیار توصیه می شوند و باید نه فقط یکبار بلکه به دفعات صورت گیرد. وقتی زوج ها بتوانند با یکدیگر به بحث بنشینند و به درکی راضی کننده برای هر دو طرف در موارد زیر برسند، فرصت بهتری برای ایجاد ازدواجی موفق خواهند داشت:

  • عقاید و فرایض دینی و روحانی
  • رابطه ی جنسی، گرایشات و امیال جنسی
  • پول (گرفتن تصمیمات مالی و سرمایه گذاری بسیار مهم است)
  • فرایض بهداشتی و سلامتی (گرایشات افراد به ورزش، بهداشت فردی و غیره)
  • مدیریت خانه (نقش ها و مسئولیت ها)
  • فرزندان (تربیت فرزندان)
  • ورزش، سرگرمی، مسافرت، و فعالیت های تفریحی
  • خویشاوندان و دید و بازدید با اقوام، مسئولیت های اجتماعی

رویا:  البته من پیرو همین قضیه مشاوره قبل از ازدواج در نوشته های قبلیم یه سری سوال در مورد مسائل مذهبی -خانوادگی-مالی-عاطفی و ارتباطی در نوشته های قبلیم گذاشتم که میتونید تشریف ببرید و بخونید

دانستن سابقه و تاریخچه ی خانوادگی فرد مقابل ضروری است، به این دلیل که همه ما به واسطه تجربیاتی که در محیط خانوادهمان وجود داشته است پرورش یافته ایم. دنیس لانگ در کتاب خود هارمونی خانواده به این نکته اشاره می کند که خانواده ارتباط ما با گذشته و نقطه ی عطف هویت ما را تشکیل می دهند. ما به شدت تحت تاثیر گرایشات و عملکردهای خانواده ای هستیم که در آن رشد نموده ایم. افراد دانا و متفکر کسانی هستند که در پی شناختن سابقه، عادات و فرهنگ خانواده ی همسر آینده شان برمی آیند. کاملاً صحیح است: شما با یک نفر ازدواج نمی کنید، بلکه خانواده ی او نیز جزئی از ازدواج شماست. پس مراقب باشید!


"
تعهد" در ازدواج به چه معناست؟

ازدواج های خوب و موفق زیادی وجود دارد، اما هیچ ازدواج کاملی وجود نداشته است. هر ازدواج بادوام و موفق شامل تعهداتی بی قید و شرط و قطعی برای فردی ناکامل است. اینکه توقع داشته باشید همسرتان برایتان همه چیز باشد، غیر واقع گرایانه و نابخردانه است. در دنیای امروز که افراد در برخورد با کوچکترین مشکل یا عدم تفاهم، به این سرعت از یکدیگر جدا شده و طلاق می گیرند، بهتر است از خود سوال کنید تعهداتتان در ازدواج چیست.

طی سالهای دراز، من و همسرم تعهداتی عمیق و پایدار به ازدواجمان داشته ایم. متعهد شدن به ازدواج به این معناست که زوجین به یکدیگر گفته اند که "ازدواج ما نباید سبک و غیرمسئولانه گرفته شود." ما ازدواجمان را بر پایه ی عشق، احترام، شرافت، و جذابیتی متقابل به یکدیگر بنا گذاشتیم. ما معتقد بودیم، و هنوز هم اعتقاد داریم، که برای وفادار ماندن به یکدیگر، نباید به یکدیگر دروغ بگوییم و به هم اعتماد داشته باشیم، چه با هم باشیم و چه دور از هم.

تعهد و مسئولیت پذیری در ازدواج درصورت وجود موارد زیر محقق می شود:

  • سازگاری روحی
  • سازگاری شخصیتی
  • توانایی برقررای ارتباط با یکدیگر (اینکه یاد بگیرید به حرف های همسرتان گوش دهید و با کلامی صریح، غیرمنتقدانه، غیر کینه جویانه و خاص به او پاسخ دهید)
  • کشش و جاذبه ی دو طرفه و متقابل

 

نکات مهم

  • افرادی که نظام ارزشی در ازدواج پایه گذاری می کنند که شامل خصوصیات آزادی، صداقت، درستی، اعتماد، احترام، عشق، بخشش و گذشت، درک، و وفاداری باشد، خواهند توانست ازدواجی موفق و رابطه ای بسیار خوب داشته باشند.
  • ازدواجی که در آن دو نفر توقعاتی متعارض و خواسته هایی ناسازگار داشته باشند، امیدی برای موفقیت ندارد.
  • مشاوره های قبل از ازدواج ارزش بسیار بالایی دارد و بسیار توصیه میشود.
  • تعارضات باید به حالتی سازنده و مفید حل شوند. برای اینکار باید روی وابستگی ها و خواسته های هر دو طرف تمرکز شود و راهی اتخاذ شود که به سود هر دو جانب باشد. معمولاً در تعارضات و مشکلات، یکی از طرفین احساس خواهد کرد همسرش او را درک نکرده، تحسینش نمی کند، به او احترام نمی گذارد، به حرفهایش گوش نمیدهد و دوستش ندارد.
  • در ازدواج باید هم دادن باشد و هم گرفتن. این به آن معناست که نباید همیشه یکی از زوجین برنده باشد و دیگری معمولاً بازنده. این تفاهم نیست، سلطه گری است.
  • پایداری و دوام ازدواج زمانی میسر خواهد بود که زن و شوهر به یکدیگر زمان و فرصت برای خودشان نیز بدهند.

بالاتر از همه، داشتن اعتقاد و اعتماد است. ازدواج می تواند تجربه ای عالی و کامل باشد. بدانید که اگر تلاش کنید، خواهید توانست موفقیت ازدواجتان را تضمین کنید!

این هم لینک خود مطلبhttp://www.mardoman.com/family/stmar.aspx 

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
پنج شنبه 85/7/13 ساعت 11:33 صبح

 

سلام دوستان عزیز و گرامی

داشتم مطلبی رو میخوندم که مرجع اصلیش سایت مردمان بود

و با خودم فکر میکردم که توی دنیائی که مقداری پول گره از کار خیلی انسانها رو باز میکنه توی جهانی که هنوز کودکانی باشکم گرسنه میخوابند دیگران چه بی تفاوت از کنار این مسئله میگذرند و چه پولهای کلانی رو که خرج چه چیزهای الکی نمیکنن

حالا منظور منم این نیست که بیان پولاشونو پیشکش کنن به دیگران لااقل اگر کسی اونقدر داره چه بهتر که  کار آفرین باشه منبع درآمدی درازاء کار عادلانه برای جونا ایجاد کنه

هنوز مشکل بیکاری - مشکل اقتصادی خیلی از جونان پاک و معصوم که چون پول ندارن باید قید زندگی مشترک رو برای مدتی بزارن توی همه جهان هست اما....

خدائی خیلی از خانوم انوشه انصاری خوشم اومد هم کارآفرین نمونه شد هم هزینه تحقیق در امور نجومی رو داده بود هم خودش رفت فضا و به آروزش رسید.( به فکر جامعه ای که توش زندگی میکنه هم بود)

براتون این مطابتو میذارم که ببینید و خودتون نظر بدید که آیا ارزششو داره این چیزا


کفش
درگرانقیمت ترین کفش جهان موسوم
بـه کفش هـای سیــندرلا از 565 قطعه
الماس به وزن 55 قیراط استفاده شده
است قیمت آن بالغ بـر 2 میـلـیون دلار
(1 میلیارد و 700 میلیون تومان) است.
خانه
گرانقیمت ترین خانه جهان دارای 7 اتاق خواب بوده و در لندن واقع است.
صاحب این عمارت یک تاجار هندی میباشد قیمت آن بالغ بر 128 میلیون دلار (110 میلیارد تومان) است
دومین خانه گرانقیمت دنیا دارای 9 اتاق خواب- استخر درونی و بیرونی-
سالن بولینگ-سالن ورزشی- سینما- و دارای 4 طبقه میباشد. این خانه در کالیفرنیا واقع بوده
و قیمت آن بالغ بر 53 میلیون دلار (45 میلیارد تومان) است.
 
گــرانقیمت ترین جزیره خصوصی
جهان موسوم به جزیره جیمز در
کانادا واقع میباشد. وسعتــی در
حدود 3 میلیون متر مربع داشـته
و دارای باند فرودگاه نیز میباشد.
قـیمت این جزیره 50 میلیون دلار
( معادل 43میلیارد تومان) است
 سینمای خانگی

گرانقیمت ترین سینمای خانگی متعلق به شرکت رونکو میباشد. پرده نمایش آن 13 متر عرض دارد. قیمت آن بالغ بر 250 هزار دلار (210 میلیون تومان) میباشد
یخچال
گرانقیمت ترین یخچال جهان متعلق به یک شرکت اساندیناوی بوده و 48 فوت مربع گنجایش دارد.پهنای آن 1 مترو 90 سانتی متر بوده و 10 هزار دلار(8 میلیون تومان) قیمت دارد
 
ست چاقو
گرانقیمت ترین ست چاقو متعلق به شرکت ووستوف آلمان بوده و 1.700 دلار (1میلیون و پانصد هزار تومان) قیمت دارد
 
رختخواب
گرانقیمت ترین رختخواب جهان متعلق به شرکت هیپنوس انگلیس میباشد. تشک این رختخواب متشکل از 5 هزار فنر و درون آن از نخ ابریشم و پشم گوسفند است. رویه آن نیز از حریر میباشد. قیمت این رختخواب 15 هزار دلار (13 میلیون تومان) میباشد.
 بالش
گرانقیمت ترین بالش جهان 700 دلار (600 هزار تومان) قیمت داشته که درون آن با کرک غاز پر شده است.
کت و شلوار
گرانقــیمت ترین کـت و شلوار جهان متعلق
به شـرکت کـیــــتون ایتالیا بوده که 30 هزار
دلار (25 میلیون تومان) قیمت دارد.


 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
چهارشنبه 85/7/12 ساعت 10:50 صبح

سلام دوستان عزیز و گرامی

سلام آقا رامین گلم

این شعر منه برای همسر گرامی - مهربون و گلم رامین که البته این قسمتی از شعرمه نه کامل- شاید اشکالاتی داشته باشه اما مال خودمه

بیا بنشین عزیزم خوب میدانم که پاهایت دگر تاب و توانش را ز کف داده.

Ú     ولی حالا پس از این روزهای سخت که میدانم برایت سال و ماهی بود.

Ú     برکشتم که گویم درد دوری تو را منهم .

Ú     شکستم ناز من.منهم

Ú     تو را کم دارم و میدانم اکنون هم

Ú     تو هم میخواهیم بی حد

Ú     تو زیبای منی ، من هم

Ú     تو را عاشق شدم اما

Ú     نمیدانستم تو هم چون من

Ú     ولی اکنون نگارم خوب میدانم

Ú     که دارم دوستی لایق

Ú     که گشته او به من عاشق

تو رو خدا ببینید این آقا رامین چطوری بلده از زیر زبون ادم حرف بکشه ها-هر طور بود هم فهمید اسم وبلاگم چیه هم با خونسردی کامل پس وردمو گرفت که هر وقت میل داشت یه دستی به سروگوش وبلاگ بکشه (البته خوب وبلاگ هم نیاز به نوازش داره و اینکه دستی رو سرش بکشند درست مثل ما آدما که نیاز داریم که محبت کنیم و محبت ببینیم )

به هر حال کمال تشکر خودمو به خاطر نوشته ایشون ابراز میدارم

ای رامین شیطون اینطوری دخترتو سرکار میذاری ؟؟؟ دیروز من که داشتم میرفتم خونه گفت که یه مطلبی توی وبلاگت نوشتم وقتی پرسیدم چی نوشتی گفت هیچی اینکه بعضی از مطالب وبلاگت ممکنه تکراری باشه که به خاطر ایمیلهای منه که از جائی برات میفرستم و اینکه سعی میکنم از این به بعد آدرسشو هم بنویسم

بهش گفتم همین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

رامین فقط همین

گفت آره بی سلیقه بودم نه !!!!

تقصیر خودته که بچتو بی ذوق و سلیقه بار آوردی منم گفتم حالا که اینو نوشتی همین الان قبل از اینکه بریم خونه و افطار کنیم باید بریم یه کافی نت پیدا کنیم و من مطلبتو اصلاح کنم با کلی ناراحتی که از خودش در وکرده بود که بزار برای فردا رفتیم کافی نت همین که وبلاگمو باز کردم نوشته قشنگشو دیدم و فهمیدم که بازم رودست خوردم

خونده و نخونده رفتیم خونه توی راه یه خنده نیش داری میکرد که میخواستم دماغش بگیرم و از بیخ بکنم

تمام راه خندید از سرکار گداشتن من

ای شیطون ای شیطون ای شیطون

    


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
سه شنبه 85/7/11 ساعت 4:12 عصر

و ان لحظه بود که عشق گمشده خود را یافتم

و ان دم بود که باران عشق برایم معنای دیگری پیدا کرد

شاید تو همان عشق کودکی باشی که در سبزینه خاطراتم نهفته بودی

شاید هم ان سیب سرخ

اکنون رنگین کمان هفت برایم هفتاد رنگ دارد

و شاید هم به همین سادگی از پس تاریکیها بیرون امدم

و این ارامشی بود در میان غوغا

شاید تو یکی از خاطرات شیرین

نه ان ستاره یلدا باشی

یا ان ارزوهای گمشده

تو ان عشق ابدی هستی که در خانه امید دلم جا باز کردی

میدانم که با تو میتوان نیمه تاریک یک سرنوشت را روشن دید

و تو به من فهماندی که تعبیر یک رویا در دست سرنوشت است

و ان زمان بود که دیگر سایه های تردید برایم معنا نداشت

و جای ان حقایق شیرین برایم بهترین معنا بود

و تو به من اموختی که در اینه شکسته هم میتوان نگاهی در اینه داشت

همیشه فکر میکردم که خانه عشق در دشت ارزوهاست

اما تو گفتی که بوی خوش زندگی در رویای واقعی است

و این را یقین دارم که توبرایم تولدی دیگر بودی

از طرف رامین


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
سه شنبه 85/7/11 ساعت 4:4 عصر

سلام خدمت همه دوستان و بازدیدکنندگان عزیز

من رامین همسر رویا هستم ؛

رویایی که زندگی منو دگرگون کرد ، به من شیرینی عشق و زیبایی زندگی رو نشون داد؛‏ رویایی نه در خواب و خیال بل ملموس و حقیقی و بسی زیباتر ... و من ناتوان از توصیف لطف یزدان مهربان در آشنایی و رسیدن به محبوبم و سجایای اخلاقی بیشمار معشوق ... !!!

یه نکته خدمت شما دوستای عزیز باید بگم ؛ شاید خیلی از مطالب این وبلاگ تو سایر وبلاگ ها و سایتهای اینترنت پیدا بشه !!! هدف رویا کپی برداری از مطالب وب های دیگه و گذاشتن تو این وبلاگ نیست ، در حقیقت من این مطالب رو تو سایت های مختلف می خونم و مطالبی که بنظرم قشنگ و خوندنی میاد رو برای ایشون میل می کنم ؛‏

البته ما خیلی وقته که این کار رو برای هم انجام می دیم ولی رویا جان چند وقت پیش این ابتکار به سرش زد که مطالب ارسالی منو تو یه وبلاگ بذاره‏ ، تا هم مثل یه دفتر خاطرات باشه و هم مورد استفاده کسایی که احیانا به اینجا سر می زنن ، گرچه ایشون نمی خواست حالا حالا جریان این وبلاگ رو به من بگه ولی من با بدجنسی از زیر زبونش کشیدم!

از این به بعد من سعی میکنم منبع مطالب ارسالی رو هم برای رویا جان بفرستم تا حق سایر عزیزان هم از بین نرفته باشه

ارادتمند همگی شما

رامین


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
سه شنبه 85/7/11 ساعت 11:24 صبح

ممنونم ازت بابت ارسال این مطلب

مونده بودم امروز چی توی وبلاگم بنویسم

عشق کلمه ایست که بار ها شنیده می شود ولی شناخته نمی شود.
عشق صداییست که هیچ گاه به گوش نمی رسد ولی گوش را کر می کند.
عشق نغمه ی بلبلیست که تا سحر می خواند ولی تمام نمی شود.
عشق رنگیست از هزاران رنگ اما بی رنگ است.
عشق نواییست پر شکوه اما جلالی ندارد.
عشق شروعیست از تمام پایان ها اما بی پایان است.
عشق نسیمیست از بهار اما خزان از آن می تراود.
عشق کوششیست از تمام وجود هستی اما بی نتیجه.
عشق کلمه ایست بی معنی ولی هزاران معنی دارد.
عشق.........
عشق 10 عنصر است اما عنصر آخر آن تمام معنی را می رساند ولی معنی آن گفتنی نیست.

 

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
دوشنبه 85/7/10 ساعت 10:50 صبح

چرا نماز و روزه و کلی کار مذهبی میکنیم

برای بهشت است ؟؟

برای ترس از جهنم است

برای درخواست نعمت و فراوانی از خداست

به خاطر عادت است

به خاطر پدر و مادرمان است؟؟؟

به خاطر آخوندائی که بزور میخوان با اخلاق عالیشون ما رو جذب دین کنن

نه

نه

هیچ کدام از عوامل بالا دلیل مناسبی برای انجام هیچ کاری نیست هر چند که گاهی ترس از خدا باعث میشود که فردی خلافی نکند یا مثلاً آسیبی به انسانی دیگر نرساند اما میخواهم بدانم آیا واقعاً این مهم نیست که ما چرا کاری رو انجام میدیم همین طوری مثل طوطی سرمونو بندازیم پائین و هرکاری همه کردن ما هم بکنیم

به نظر من نه خدا نماز مارو میخواد نه روزمونو نه حتی اینکه ما بیادش باشیم ولی شرط ادب حکم میکنه از کسی که کاری برای ما انجام میده حالا بی واسطه یا باواسطه تشکر کنیم آره عزیزان برای فقط تشکر از اونهمه نعمت خدا که به ما داده مثل پدر و مادریکه مارو از بچگی بزرگ میکنن مثل هوا آب و غذائی که آفریده که ما بخوریم و زنده بمونیم و برای اینکه دل خودمونو کمی آروم کنیم نماز میخونیم یا به دستورات دینی عمل میکنیم شاید اینم به یه نوعی درست نباشه ولی من میدونم فقط به خاطراینکه خدا رو از خودم بیشتر از این نا امید نکنم ؟ برای اینکه خدا بدونه من گنهکار‍‍ِ مقصرِ - تقصیراتمو قبول دارم ولی عاشقانه و صادقانه دوسش دارم البته در حد توان خودم

میخوام بدونه اینهمه نعمت های خوبشو من دیدم میدنم که چقدر بهم لطف کرده که اینا رو به من داده تازه از سرمم اضافه است اینهمه خوبیاش - میتونست نده منم دستم به هیچ جای این دنیای بزرگ بند نبود که بگم آی ایها الناس خدا منو دوست نداره و ازم نعمتاشو دریغ میکنه

دوستت دارم خدای خوب و مهربون بخشنده -زیبا= عزیز=دانا و تواناو .... خودم دلم میخواد فقط همین جا بگم نه بهشتتو میخوام نه از ترس جهنم تملقتو میکنم حتی اگه بگن همین فردا که مردی صاف میبرنت جهنم نمیشینم هزاران رکعت نماز از روی ترس بخونم فقط میگم اگه قراره برم جهنم میرم چون خدای من هم بخشنده بوده هم دانا به اعمال من ببین من چه پرونده پر از گناهی داشتم که با اونهمه بخشندگی خدا اونمه غفارالذنوب بودنش اونهمه توبه پذیر بودنش باز اینه حال و روز من

ولی بازم برای جهنمشم ازش ممنونم خودش میدونه عاشقشم گاهی تنبلی میکنم کاهلی میکنم اما همشه ازش ممنون بودم و هستم و امیداوارم که باشم

خدایا بابت همه چی ممنون برای داده هات بسیار سپاسگذار و برای نداده هات هم بسیار خوشحال چرا که اگه هر چی میخواستم بهم میدادی دیگه اشتیاقی نبود برای آینده و تازه ممکن بود به ضررم هم باشه

مرسی خدا مرسی http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/14.gif


    نظرات دیگران ( )
<      1   2   3      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •