سلام
یاد نگرفته بودیم صبوری کنیم
دنیا به ما آموخت گاهی صبوری باید و گاهی عجله تا فرصتها راهی شوند برای موفقیت
دنیا به ما گفت برای زندگی و زنده بودن باید تلاش کرد
انسانهای اطرافمان با لطفی باور نکردنی راهمان را که سخت به نظر میرسید هموارتر کردند
مهربانم باز هم صبر خواهیم کرد
زندگی را از نو سرودی باید
بیا بسرائیمش
ما گاهی هر دو باهم دویده ایم گاهی هر دو نفس نفس زنان ایستاده ایم و گاهی یکیمان دیگری را بر دوش کشد و وقتی خسته شد آنیکی شانه هایش را سپر کرد
مهربانم اکنون که باهم دویده ایم و نفس زده ایم و شانه هایمان پناهگاه زندگیمان بوده لحظه ثمر دادن صبرمان دارد نزدیک میشود
خدایا تا رسیدن آن لحظه آرامش را به ما عطا کن و صبر را و عشقمان را استحکام بخش و دستانمان را مهربانی بیاموز و روحمان را بزرگی بیاموز
مهربان خدای من همیشه دوستت داشته ایم ولی اکنون دستان نوازشگرت را هر لحظه بیشتر از قبل حس میکنیم
مهربانیت را میستایم و چاره ساز بودنت را گواهم
دوستت دارم برای داده ها و نداده هایت و برای عشقی که به من ارزانی میداری و برای مهری که در دلم مینهی تا دوست بدارم بنده ای از بندگانت را عاشقانه
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]