![]() |
![]() |
متن زیر رو هم از توی وبلاگی اننتخاب کردم به عنوان سمیه و سحر و سولماز
سایبان لبخندت را از من مگیر
و نگاه شتابان امواج را
در عشقی متلاطم
غرق می شوم
و راه بازگشتی نیست
در گردابی از آرزوهای پژمرده
تنها
تو می مانی
در برهوت اشک هایم
حسی عمیق از دیدارت
قلبم را پر می کند.
و من در شعف این آرزو
نا امیدانه
به خویش می نگرم.
پیوست:
هر شب نگرانی هایم را به خدا وا می گذارم ، او به هر حال تمامشب بیدار است .
سمیه
*******************************************
هیچ نبودم
هیچ نبودم
هیچ نداشتم
پیش از اینکه عاشقت باشم
پیش از اینکه دوستت بدارم .
بی تو
بی اهمیت و بی نام
در خیابانهای مشکوک و مرد
به استنشاق هوای انتظار
به اتلاف خویش لحظه ها را قربانی می کردم.
بی تو در اتاقی پر از خاکستر
در مجلسی که ماه به گودالش فرو می افتاد
و در انبارهائی که واژه "گم شو" را غر می زدند.
می زیسته ام.
همه چیز گنگ و خاموش
دستگیر و متروک
و پو سیده و فاسد می نمود
آنها، متعلق به شخص دیگری بودند
متعلق به "هیچ کس" .
تا تو آمدی
با فقرت
و زیبائی ات
وبا هدایائی
که خزانم را کامل می کرد
این هم آدرس وبلاگشون
سمیه(م.س)http://maghsad340.blogfa.com
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]
![]() |
![]() |