سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دست از گناه برداشتن آسانتر تا روى به توبه داشتن . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----637259---
بازدید امروز: ----12-----
بازدید دیروز: ----61-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
دوشنبه 89/8/3 ساعت 2:30 عصر

من پلینازم دخگل مامانی خودم

من کوکچولوام و تو شیکم مامانیم جا ممیشم

ولی وقتی هم که میخوام بیام بیرون نمیشه اینجا دیوال داره

مشت میکوبم بر دیوار

پنجه میسایم بر شکم مامان

اماااااااااااااااااااااااااااااااامممیشه

خلاصه که من الان 7ماه و نیمه که این تو اسیرم

صداها شونو میشنوم صدای خان دایی خاله ها و عمه ها و مامان بزرگامو میشنوم هی شلوغ میکنن و در مورد من حلف میزنن اونخ از خودمم ممیخوان که زودتر بیام خودم باهاشون حلف بزنم

خالم دستشو میزاره روی دیوار روبروئیم اونخ قلبون صدقه میره

خو منم دوسش دارم مامان بزلگم برام یه عالمه تی تی خوشگل خلیده تازه هه کمدم سفالش داده سبز خوش رنگ

اون یکی مامان بزرگمم هی دوستم میداره هی میگه پلیناز پلیناز

هی به مامانم سفارش میکنه مواظب من باشه خو منو دوست داره خو

یه دایی و یه عمو و یه عمه کوچلو هم دارم خو اونام منو دوست دارن

تازه مامانی گفته پلیناز عزیزه عشگه بابام هم گفته پلیناز دخگل بابا خوشگل باباست

اونخ مامانی میخواد بوسم کنه همش آخه میخواد منو ببینه

مامانی گفته یه ماه و نیم دیگه صبوری کنم بعدش میده یه خانوم دکتره درم بیاره

حالا دیگه خسته شدم از اینجا شاید وقتی بیام بیرون به خاطر اینهمه سختی که اون تو کشیدم تا مدتها زار بزنم و ونگ ونگ کنم خو

راستی بابا بزرگا رو نگفتم منو خیلی دوست دارن خیلی

تازه من الان توی یه محیط فرهنگی رفت و آمد دارم آخه مامانم هی منو می بره دانشگاهشون آخه تازه قبول شده هی میگم مامانم من که هنوز مدرسه نرفتم چرا منو میبری دانشگاه اونجا همش دختر و پسرای جوجه هستن که شلوغ میکنن و به هم شماره میدن برام بد آموزی داری گوش نمیده

منم یاد گرفتم وقتی استادشون میاد هی چرخ و فلک بازی میکنم که مامانیم درسو گوش نده خو اونم به من گوش نمیده خوب

خوابم گلفت میخوام بره بسه دیگه خدافظ

بای بای


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •