اوضاع به نظر جالب نیست
هیچی سر جای خودش نیست
اعصاب مصاب تو کل خانواده بزرگ ما صفر (از کوچیک کوچیکه تا بزرگه) شامل هممنون
اوضاع معده بنده داغون یه شیشه عرق نعنا باید آویزون کنم گردنم و لحظه به لحظه بهش آنلاین باشم
اوضاع معده مامان افتضاح در حد یه خربزه باد کرده
اوضاع قیافه من که بیخود، بسی بیحال بسی دماغ چاغ و بسی پوست خراب
اوضاع مالی افتضاح
تازه اوضاع خبرهای خوش از هر نوع کساد
اوضاع دفاعی باید بگم به نظر میاد هر کدوم از ما یه وسیله جنگی به کمرمون بستیم و الانس که دوئل کنیم
غر و نق و بهونه گیری کپنی شده قسمت رامینه همش
بوی بهبود هم اصلاً از اوضاع جهان شنیده نمیشه
تنها خبر کمی تا قسمتی شاد برگشتن خواهر کوچیکه گلمه از دانشگاهش (دانشگاه پشت کوهی ) ، که اگه این اخبار کوچیک خوش رو هم نداشتیم در حد تیم میلی افسردگی از سر و رومون می بارید
بر بچه های ما بجز همین خواهر کوچیکه همه امتحان دارن و درگیر امتحانات آخه خانواده ما خیلی خیلی خانواده دانشجو پروریه همچین همه دانشجوئن بغیر از من که دانشجو قبلاًبودم و ممکنه دانشجوی ترم یکی بشم و داداش کوچیکه که سنش کفاف نمیده بره دانشگاه و بابا و مامانم (شوهری و داداشی بزرگه و خواهر ها هر دوتا دانشجوئن )
باید دم در خونه ننمون تابلو بزینم به منزل دانشجو پرور****** خوش آمدید.
اگه خدا بخواد بعد امتحانا باید کمی خوشی کنیم و به ددرهایی نه چندان دور بریم با خانواده اگه برنامه هامون با هم مچ باشه
دلم یه جای خنک میخواد
دلم یه آب سرد میخواد پامو بکنم توش
دلم حتی یه داروی فراموشی میخواد بدم هممون بخوریم و بزنیم به طبل بی عاری و کلی خوش باشیم مثل گذشته ها
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]