سلام
سلام به همه اونایی که می اومدن و سر میزندن و تنبلی های من چاقالو رو می دیدن و همه اونایی که امروز اتفاقی اومدن اینجا
راستش من 15 این ماه متولک شدم و فرداش هم یه مهمونی دوستانی با خانواده های جفتمون گرفتیم و کادوهای خوشملی هم گرفتن
تازه رامینی هم بهم کادوی خوب خوب داد
دو تا تونیک خیلی خیلی خوشگل و کلی پیل و میل کادو گرفتیم و البته کمی در ظاهر فرق کرده ایم و قیافه ای مادرانه به خود گرفته ایم
دیروز این رامینی شده بود گوله نمک بهم میگه راستش احساس میکنم خیلی خیلی بیشتر از قبل و بی شیله پیله تر دوستت دارم تازه میگه فقط به خاطر خودت دوست دارم بهش میگم چاکریم داداش تا حالا پس به خاطر خودم دوستم نداشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد شاکی میشه میگه اذیتم نکن دیگه نمی تونم حسمو بهت بگم ولی حسم فرق کردم
توی دلم میگم واقعاً ما آدمها هم چه حسهای عجیبی داریم خود منم همین طورم مثلاً 3 سال پیش فکر میکنم بیش از حد بیش از حد رامین رو دوست دارم اونوقت پارسال فکر میکردم قبلاً کمتر دوسش دارم و الان بیشتر دوسش دارم انوقت دقت میکنم میبینم الان خودم هم انگار بیشتر تر دوسش دارم پس چرا اون موقع فکر میکردم که این آخر دوست داشتنه
تازه خواهر و برادر ها و مامان باباهامونم الان بیشتر بیشتر دوست دارم
خواهری ها و برادری های خوبم شماها رو هم بیشتر تر دوست میدارم
تازه الان به جای کودک درون هم دوستتون دارم
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]