سلام

امروز تمام حواسم به سازگاریه

 سازگاری همینه که کسی رو قبول کنی همون جوری که هست و بهش سرکوفت نزنی البته نق میتونید بزنید

من گاهی مزنم

سازگاری یعنی قبول خانواده و فرد همون طوری که هست

من فکر کنم سازگار شدم و البته همه تقریباً سازگارند یاد داستان قشنگ و تاثیر گذار شازده کوچولو میافتم آره فکر کنم دارم به اهلی شدن فکر میکنم اینکه ما همه باید نسبت به هم و دیگران عشق داشته باشیم و اهلی بشیم

دوست دارم بدونم نظر شما چیه

اما من دارم راه های سازگاری رو پیدا میکنم البته این اصلاً به این معنی نیست که قبلاً ناسازگار بودم اصلاً‏ وا وا به جون شما راست میگم من دخگل خوبی بیدم قبلاً هم

 اما الان احساس میکنم سازگارتر شدم

گاهی که خوب فکر میکننی مبینی اینهمه تعارض آدما و دعواهاشون حتی تو سیاست و سیاست زدگی به خاطر عدم سازگار بودنشونونه یعنی به راحتی میخوان پافشاری کنن که حرف من درسته و نه هیچ کس دیگه

البته رامین کمی سازگارتر از من بوده قبلاً‏ هم ها الان ولی یه کم از از سازگارتره شاید هم قد خودم

آخه عزیزم ممکنه حرف تو هم درست باشه اما تا حدودی و حرف دیگری هم تا حدودی درست باشه

بپذیر که همه قرار نیست مثل تو فکر کنن

بپذیر که همه نباید طبق میل تو رفتار کنن

تو هم لازم نیست طبق میل دیگران رفتار کنی

اینهمه مشکل فقط و فقط به خاطر انتظارات نابجا از دیگرون و انتظار دیگران از ماست و البته نپذیرفتنهای ما

بابا هر کاری دلت میخواد بکن و بزار دیگری هم همین کار میخواد بکنه به شرطی که به همدیگه صدمه نزنید و آزار ندین همو

باید یاد بگیرم و یاد بگیریم که سازگاری آوانس دادن نیست بلکه قبول کردن فرد و طرز فکرشه بدون اینکه بخوای بیش از حد از خودت مایه بزاری

باشد که بپذیریم که در هر سری فکریست و در هر فکری نکته ای جهت یادگیری

چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]