سلام چهارشنبه سوری همگی مبارک
از روی آتیش پریدید سرخی آتیشو گرفتین و زردیها رو از خودتون دور کردین؟؟؟؟
خرید عید هم انشاء اله تموم شده باشه
این شعرو امروز همین براتون سرودم
در پیشواز عید سری به دل خود زدم
دیدم غبار گرفته دلم
دیدم هنوز هم فرصت نشد دل خود را جلا دهم
شاید همین یکی دو روز مانده به عید و به سال نو
رختی دگر به تن کنم از مهر و آشتی
شاید دوباره خنده کنم بی دلیل و فکر
شاید به عشق نگاهی کنم به تو
شاید دوباره تو را ای نسیم عشق
با هر نفس که می کشم
در اندرونی فضای دلم
غوطه ور کنم
سالی دگر که در ره است
سال نکوئی و مهر است
سال عشق
سال دوباره های من و تو
سال هزار باره انسانیتی جدید
سال دگر اگر نفسی بود عشق را و مهر را
باید درون باغهای دل بکاریم و بعد مدتی
باید همه علفهای هرزه را از بیخ برکنیم
سال جدید که آمد برای تو ای بهترین عزیز
عیدی چه اورم که دلت را سزا بود
عیدی که هیچ ندارم بجز دلی
مشتاق و بی قرار
مشتاق و بی قراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارچی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]