سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که عوض را باور کند ، در بخشش جوانمرد بود . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----637479---
بازدید امروز: ----21-----
بازدید دیروز: ----163-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
شنبه 87/6/30 ساعت 1:34 عصر

این پنج شنبه ای و جمعه ای همشو خونه بودیم و مثل فیل خوابیدیم وفیلم دیدیم و دیشب هم یه احیای کوچول موچولو تو خونمون گرفتیم

اما ما نه اینکه هیچیمون مثل هیچکی نیست نمی تونستم مثل بچه آدم عزاداری کنیم و شب زنده داری کنیم و تصمیم گرفتیم مثنوی معنوی مولانا رو بیاریم و شروع به خوندن کنیم و البته درسهای خوبی هم ازش بگیریم

یه داستانشو براتون می نویسم البته به زبان فصیح فارسی نثر عامیانه و همه کس پسند چون شعرش یادم نمییاد

یکی از داستانها از این قرار بود :

پیامبر به دیدن فردی میره و می بینه سخت مریضه و خوب هم نمی شه همینطور درد می کشه و خوب نمی شه پیامبر براش دعا میکنه خوب نمیشه دیگران دعا میکنن خوب نمی شه خیلی هم مریضی سخت و دردناکی گرفته بوده مثل اینکه دل سنگ هم براش آب میشده

پیامبر خیلی فکر میکنه آخر سر بهش میگه بگو ببنم دعای خاصی در حق خودت نکردی

و اقا بعد از کلی فکر کردن می گه من گناه میکردم و هر بار شما ما رو از عذاب جهنم بیم میدادی و می ترسوندی منم که راستش نمی تونستم درست و حسابی توبه کنم از خدا خواستم که به جای اون دنیا این دنیا منو عقوبت کنه و هر چی باشه سختی این دنیا رو به جون بخرم تا اون دنیا راحت و آسوده باشم

پیامبر از حرف مرد خیلی ناراحت شد و گفت که اولاً‏ کی بدن ضعیف بنده توانائی کشیدن عقوبت رو داره و میتونه تحمل کنه و از طرف دیگه اینکه تو از لطف خدا نا امید شدی تو عفو خدا رو فراموش کردی و هرگز مومن این حرف رو نمی زنه هرگز فکر نمی کنه اگه اشتباهی کنه خداوند اونو نمی بخشه و غیره

اون مرد میگه ای پیامبر خودت به من و به دیگران مثل من بگو ما چی از خدا بخواهیم در این مورد

و ایشون می فرمایند از خدا بخواهید : آتنا فی دار دنیانا حسن    آتنا فی دار عقبانا حسن

و این برای من و رامین جان خیلی آموزنده و خوب بود البته 4 یا 5 تا دیگه از داستانهای بسیار آموزنده رو هم خوندیم و درس گرفتیم که حالا باشه برای خودمون اگه دلتون هم میخواد خودتون برید بخونید


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •