سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----637650---
بازدید امروز: ----33-----
بازدید دیروز: ----79-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
شنبه 86/10/22 ساعت 2:29 عصر

سلام هوا برفیه و قشنگه و سفیده

منم سردمه و یخ بستم و ولی شادم

روز جمعه کلی استراحت کردیم و ناهار رو هم با اعضای خانواده من خوردیم و کنار هم کلی خوش گذرانی کردیم

و منتظر نشستیم پای تلویزیون تا مگر فرجی شود و ما را چون کودکان دبستانی تعطیل کنند که نشد

و ما با لب و لوچی آویزان صبح راهی اداره شدیم و همان نیامدن اتوبوس و نبودن تاکسی رو برای بار دوم تجربه کردیم

البته پیاده روی مختصری به اندازه 2 ایستگاه داشتیم تا به جائی برسیم که فکر میکردیم راحت تر ماشین گیرمان بیاید اما غافل بودم از این ضرب المثل گهر بار که آسمان همه جا همین رنگ است

و البته تقلای ما ،‏ دست و پازدنی بود بس بیهوده در دریای مواج بی وسیله گی

ولی راستش زیاد بهمون سخت نمی گذرد شاید هم ما پوستمان کلفت گشته و از رو نمی رویم و نمیخواهیم حسرت روزهای ماشین داشتنمان را بخوریم . البته که کم آوردن را در کتاب سرنوشت ما ننوشته اند.

هر روز به هم میگوئیم

((عزیزم درسته که ماشین نداریم در عوض بیشتر میتونیم کنار هم باشیم چون همش لازم نیست که حواسمون به رانندگی باشه و ماشینهائی که بی محابا میپیچن جلومون))))

و خلاصه راستش هنوز زیاد بهمون بی ماشینی فشار نیاورده.

 ما هم مثل همه مردم، هر کاری اونا توی این برف میکنن ما هم مثل اونها

ولی واقعاً امکانات برای مردم کمه

توی این سرمای زمستون با دندونهایی که از سرما به هم میخوره میریم سر کار و میایم خونه

و وقتی به خونه میرسیم خدا رو شکر میکنیم که همدیگه رو داریم و خونه ای که گرمه و توش احساس آرامش میکنیم

امیدوارم کسی توی این سرما تنها نباشه

امیدوارم کسی توی این سرما بی پناه نباشه

امیدوارم کسی توی این سرمای سخت بی خانمان نباشه (شنیدیم 8 تا از کارتون خوابها توی سرمای دوشنبه و سه شنبه فوت شدن، خدایشان بیامرزد)

امیدوارم همه دلشون گرم باشه اگه حتی دستاشون سرده

امیدوارم تو وجودشون گرمای محبت وجود داشته باشه اگه حتی ماشینشون بخاری نداره

و هزارتا امید دیگه برای خودم و برای شما و  دیگران


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •