سلام هوا برفیه و قشنگه و سفیده
منم سردمه و یخ بستم و ولی شادم
روز جمعه کلی استراحت کردیم و ناهار رو هم با اعضای خانواده من خوردیم و کنار هم کلی خوش گذرانی کردیم
و منتظر نشستیم پای تلویزیون تا مگر فرجی شود و ما را چون کودکان دبستانی تعطیل کنند که نشد
و ما با لب و لوچی آویزان صبح راهی اداره شدیم و همان نیامدن اتوبوس و نبودن تاکسی رو برای بار دوم تجربه کردیم
البته پیاده روی مختصری به اندازه 2 ایستگاه داشتیم تا به جائی برسیم که فکر میکردیم راحت تر ماشین گیرمان بیاید اما غافل بودم از این ضرب المثل گهر بار که آسمان همه جا همین رنگ است
و البته تقلای ما ، دست و پازدنی بود بس بیهوده در دریای مواج بی وسیله گی
ولی راستش زیاد بهمون سخت نمی گذرد شاید هم ما پوستمان کلفت گشته و از رو نمی رویم و نمیخواهیم حسرت روزهای ماشین داشتنمان را بخوریم . البته که کم آوردن را در کتاب سرنوشت ما ننوشته اند.
هر روز به هم میگوئیم
((عزیزم درسته که ماشین نداریم در عوض بیشتر میتونیم کنار هم باشیم چون همش لازم نیست که حواسمون به رانندگی باشه و ماشینهائی که بی محابا میپیچن جلومون))))
و خلاصه راستش هنوز زیاد بهمون بی ماشینی فشار نیاورده.
ما هم مثل همه مردم، هر کاری اونا توی این برف میکنن ما هم مثل اونها
ولی واقعاً امکانات برای مردم کمه
توی این سرمای زمستون با دندونهایی که از سرما به هم میخوره میریم سر کار و میایم خونه
و وقتی به خونه میرسیم خدا رو شکر میکنیم که همدیگه رو داریم و خونه ای که گرمه و توش احساس آرامش میکنیم
امیدوارم کسی توی این سرما تنها نباشه
امیدوارم کسی توی این سرما بی پناه نباشه
امیدوارم کسی توی این سرمای سخت بی خانمان نباشه (شنیدیم 8 تا از کارتون خوابها توی سرمای دوشنبه و سه شنبه فوت شدن، خدایشان بیامرزد)
امیدوارم همه دلشون گرم باشه اگه حتی دستاشون سرده
امیدوارم تو وجودشون گرمای محبت وجود داشته باشه اگه حتی ماشینشون بخاری نداره
و هزارتا امید دیگه برای خودم و برای شما و دیگران
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]