صدایت را پژواک گونه بارها و بارها شنیده ام
قلب زیبایت را گاهی با کلماتی نادرست رنجانده ام
و گاهی با سخنی مهر انگیز شوری زیاد در تو بر انگیخته ام
حال میدانم هر آنچه در تو میگذرد زائیده رفتار من است و واکنشی بر سخن من
سعی دارم و میخواهم که دوست تر بدارمت
باشد که سخنانی بر زبانم جاری شود که از اعماق دلم است
آری هر آنچه تو را رنجانده به هیج وجه سخن دل من نبوده است
دلم همواره فریادت میکند
دلم چشمهای معصومت را می ستاید
دلم برایت همیشه تنگ است
صدایت را چونان آهنگی زیبا گوش میکند و باعث رعشه ای در دلم میشود
لبخندت به من جان میدهد دلم به لبخندت زنده تر میشود
و گاهی من عاصی از این روزگار ناگهان چون طوفان اخم میکنم نق میزنم
چرا؟؟؟
چون جز تو کیست یاری دهنده ای بخشنده
جز تو که میشنوی و حتی به ناحق برای آرام کردنم حق را به من میدهی
جز تو کیست که تا آرام نشده باشم دم از منطق نزند
جز تو کیست که تا آرام شوم منطقی بسیار لطیف میآوری و حق داده را پس میگیری بی انکه مرا آزرده باشی
پس من هر چیزی جز عشق بگویم سخن دل نیست
زبانم کوتاه باد اگر بگویم مرا کم دوست داشته ای
تو مرا تا اوج برده ای
و به اریکه زندگی نشانده ای
و هرگز نگذاشتی عزتم از بین برود
به همه با رفتار و کردار نشان داده ای که من قابل احترام هستم و من میدانم این احترام من فقط به خاطر این است که تو موجودی عزیز و قابل احترامی
تو مرا عزتی عظیم داده ای تا بدانم چه اندازه مهم هستم برای تو
تا بدانم که مفتخری با من
اما افسوس هر آنچه در دل است زود اجازه خروج ندارد
افسوس که دل فریاد نمیکند
و محتاج زبان است و زبان هر آنچه را میگوید که میخواهد نه آنچه دل امر میکند
بسی طغیان گر است این زبان
اما گویا تو از آن بی خبر هم نیستی
رفتارت اینگونه می نماید
مهربانم تو را امروز حقیقتاً و بدون اغراق عاشقانه تر میپرستم چرا که هر روز زوایای زیبای وجودت را بیشتر میشناسم
تو سلطان زندگی کوچکم هستی و من احساس میکنم به قدر ملکه های داستانها مورد احترام و تکریم تو واقع شده ام
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]