سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----637370---
بازدید امروز: ----75-----
بازدید دیروز: ----48-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
سه شنبه 86/3/22 ساعت 10:53 صبح

ای خدا ای خدا ای خدا

پس کی کارای خونه ما تموم میشه

شدیم عین هپلی

به قول رامین که وقتی زیاد کار میکنه و خسته میشه میگه الان الگه کارگر افغانی هم مارو ببینه میترسه از بس کار میکنیم

هی بخر هی بخر سنگ بخر رنگ بخر- سرویس بهداشتی بخر

چینی بهداشتی بخر

کوفت بخر زهر مار بخر

خلاصه وقت سر خاروندنمون نیست

مثلاً ما عروس و دامادیم خیر سرمون شدیم مثل کذب اون بنده خدا هم فامیل پترسه فداکاره

فقط فرقم با کذت اینه که کسی ازم کار نمیکشه مجبورم برای کارای خونمون  برنامه ریزی کنم

فرق رامین هم که معلومه از پترس خیلی باید بیشتر کار کنه برق کشی کنه لوله کشی کنه کابینت بشوره  دستشوئی بشوره موکت بخره و از اون مهمتر هی نظرات منو توی خونه اعمال کنه

الهی ولی خدائی با اینکه داریم از خستگی تلف میشیم می ارزه و در ضمن به آدم میچسبه

بچه ها یه خونه ای شده هولو

خوشگل با کلاس

جدید

با حال


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •