هیچ میدانی که در قلبم ندائی هست
که میخواند مرا بر عشق
که میگوید مرا عاشق شدی باشد مبارک گل
و من میخندم از لحنش که در آن شیطنت دارد
تو آیا دیدی آن روز و هزاران روز دیگر را که من بی تو
افسرده بودم و سخت بی یاور
دیدی مرا بی تو چه سرد و سخت بودم وای
اما تو هم دیدی شکوفا شد درون من از عشقت
دیدی چگونه مهر را آموختم با عشق
دیدی که ژاله ریخت بر گلواره شوقم
دیدی که من شادم ولی آیا
دانی چرا شادم
شادم چرا که چون توئی دارم
دارم کسی را اینچنین مغرور ، محجوب ،
دارم کسی را پر ز حس مهر
یا یک نفر زیبای با افسون
گاهی مرا مهرش به سویش میکشاند گاه
سحر دو چشمانش
زیبائی محضش که از هر جایگه پیداست
آری کنون شادم
از غصه آزادم
بی بند و بی زنجیر
در دامت افتادم
دام مرا ای ماه باشد بماند زیرا که من مجنون صیادم
من دوستی را گم کرده بودم دوست
اما تو او را باز
خواندم و من افتاد بر یادم
رویای تو
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]