سلام
الان که دارم مینویسم خیلی گشنمه شاید این وسط سوتی هم بدم شما جدی نگیرید
یه جائی یه بازی دیدم که هیچکی منو دعوت نکرد ولی خودم خوش اومد و اینجا می نویسم
و اما بازی به قرار زیر :
انتظاراتی که قبل از ازدواج و بعد از ازدواج از همسر خود داشته اید و میزان برآورده شدن آن:::
1-اولینش همیشه این بود که سیگار نکشد واقعاً این معیار و انتظار من بود و اولین سوالم همیشه همین بود (البته که این انتظارم برآورده شده و همسری من سیگاری نیست که هیچ از بوی سیگار متنفره که باعث خوشحالی مضاعف منه
2- اخلاقش خوب باشه ( از اونی که من مد نظرم بود بهتر بوده)
3- خانواده دار باشه که هست
4- دانشگاه رفته باشه چون فقط فکر افراد با سواد بازتر از بی سوادهاست به جز استثناعاتی که کاریشم نمیشه کرد
4- برای خوشحال کردنم هر کاری بکنه و البته منم متقابلاً اونقدر دوستش داشته باشم که هر کاری براش انجام بدم !!!!خدایی از شیر و مرغ تا جون آدمیزاد هر چی در توانش باشه انجام میده گاهی هم البته گاهی فرای توانش
5- قدش بلند باشه و موهای مجعد داشته باشه (اولین بار که دیدمش قند توی دلم آب شد چون این دو تا رو داشت )
6- نجیب و آقا باشه و چشمش این ور و اونور در حال گشت زنی نباشه که خدا رو شکر مطابق میلم شد
7- منو سالی یه مسافرتی جائی ببره !!! در طی یک سال 3 بار همدان 1 بار شهرستان ما 1 بار مشهد 1بار طالقان 1 بار شمال 2 بار تنگه واشی منو برده
8- جوری رفتار نکنه که بین من و خانواده اش دشمنی یا کدورتی پیش بیاد و رابطه ما شکر آب باشه یعنی اگه لازم میدونه چیزی که منو ناراحت میکنه رو حتی اگه اونا گفتن به من نگه و چیزی که من تو ناراحتی میگم رو به اونا نگه !!!!
خوب راستش تو این زمینه فرای حد تصور سیاست مداره و تازه جنبه های مثبت طرفین رو مدام بهشون و به من یادآوری می کنه
9- خسیس نباشه!!!!
اصلاً خسیس نیست و خیلی هم دست و دل بازه در مورد من
10- شاد باشه و ساکت و منفعل نباشه
خیلی شاده و همیشه و قالب اوقات روی خوشی داره
11- اهل مشورت باشه و به نظر من اهمیت بده !!
این یکیشم در حد فرای تصوری داره و بسیار اهل مشورته
. یه عالمه دیگه که اگه خواستید بازم براتون مینویسم
آها خیلی فیسو و اه اه و پیفی نباشه که نیست.
و صد البته که من،همه آقایان و خانومهای خواننده وبلاگمو چه متاهل و چه غیر متاهل رو ، به این بازی دعوت میکنم
سلامی از من به تو
سلام از کسی که عاشقانه عاشق توست
و به خاطر مهربانی های زیادت زنده است
از کسی که وقتی صدای قدمهایت در گوشش طنین می اندازد قلبش تپشی مضاعف می یابد
سلامی از دختری که آرزوش این است که همیشه تو را در کمال سلامتی و شادی و خوشبختی ببیند
به تو که مهربانی و خوب
به تو که عشق را بی دریغ زمزمه میکنی
به تو که مهر در چشمانت دو دو میزند
و لبخندت مرا به زندگی دلگرم تر میکند
به تو که عاشق بارانی و عاشق صداقت و دوستی
به تویی که به من آموخته ای که دوست داشتن یعنی چه؟؟؟ نه به حرفهای ثقیل بلکه به عمل
با رفتارت فریاد زدی که عاشق بی پیرایه و بی قید شرط عاشق است
و عشق آزادی است از غم و عشق را در دفترچه های خاطرات ننوشته اند بلکه بر صفحه دل نوشته اند
و با نگاه مهربانت به من آموزاندی که عشق را نمی شودبا مادیات خرید و نمی شود و به مادیات فروخت .
عشق گوهر ناپیدائیست که فقط در دل بعضی پیداست
امروز و فرداها را فقط به امیدن بودن با توست که چشم در راهم همانگونه ها که دیروزها را فقط به یمن حضور تو سر کرده ام
همچنانگه سالها تو را در ذهنم به تصویر کشیده ام و انتظار امدنت را کشیده ام تا بیایی و ببینم ذهن ایده آل گرای من ایا درست اندیشیده است
و تو آری تو
نشان لطف خدا بودی بر من
منی تو را بعد از خدا دوست میدارم دوستانه و عاشقانه
تو
توئی که سبب غرور منی و مایه سرور من
آه از تو سخن گفتن کار این نوشتار کوتاه نیست
دلم هنوز سخنانی دارد با تو
ناگفته هائی هست برای تو
ولی
این گونه است کار این دل افسونگر که نمیگوید هر آنچه را که باید بگوید
ولی میدانم دل تو نیز زیرک است و می فهمد هر آنچه را باید بفهمد
دلتنگت هستم .
این را نیز گمانم خوب میدانی
از تو تو را میخواهم و از خویش نیز تو را
از زندگی جز تو نمیخواهم زیرا با تو همه چیز دارم
مهربان خوب من بعد از سلام میخواستم بگویم
دوستت دارم
و میخواستم بگویم که امروز نیز چون دیگر روزها تو را انتظار میکشم
مرا زیاد منتظر نگذار
دوست دارت رویا (نق نقو)
سلام
من دختر نق نقویی بودم خیلی
دیشب رامینو خیلی خیلی اذیت کردم
یه عالمه بهش نق زدم آخه شماها که نمی دونید چی شده
تمام کامپیوترهای شرکتشون ویروسی شده اونوقت ایشون باید می مونده شرکت و این در حالیه که تولد خواهرم جمعه شب بود من به خاطر اون و اینکه خالش تازه اومده بود تهران ،مهمونی گرفتم و تولد خواهرمو به شنبه شب موکول کردیم اونوقت چی شد؟؟؟؟
رامین موند شرکت و فکر می کنید کی اومد خونه؟؟؟؟
11 شب
من بیچاره مظلوم نق نقو مجبور شدم خودم تنها برم خونه مامان اینا و کادومونو بدم، با چشمانی شرمسار از نبود رامینی
ولی خدایی نبودش عمدی نبود ولی من کلی نق نق و نق نق زدمتا ساعت 12 ، یه کم هم اشک ریختم
و البته صبح موقع اومدم سرکار اونم با اتوبوس از دلش در آوردم(گفتم که ماشین فروخته شد)
و حالا میخوام همین جا بهش بگم که ببخشید که اینقدر نق زدم .
برای رامین :
ببخشید که وقتی خسته بودی من بدون توجه به خستگیت کلی گله گزاری کردم از نبودنت
و اینکه کاری نکردم خستگیت کم بشه
و کلی هم با اون خستگی مجبور شدی ناز منو بکشی که خانومی دست خودمم نبود
رامین جان، خانوم نق نقو و حساستو ببخش
اگه یه وقت دیدی که من نق میزنم بهت بگم برای اینه که زیادی دوستت دارم و نبودنت خیلی برام سخته
و اونقدر به حضورت احتیاج دارم که وقتی نیستی مثل بچه ها بهونه گیر میشم
ازت ممنونم که اونقدر خوب هستی که نق نق های منو ببخشی و باز اونقدر خوب هستی که من به هیچ وجه نبودنت را نمیتونم تحمل کنم
سلام دوستان گلم
خوبید
از همتون بابت همه محبت هاتون ممنون از اینکه به وبلاگ میاین و مطالب منو میخونید سپاسگذارم
این چند وقته خیلی سرم شلوغ بوده ماشین مونو فروختیم
یه بخاری خوشگل برای خونمون خریدیم
و الان هم منتظر یه مهمون عزیز هستیم از همدان خاله رامینه
رامین هم خوبه و سرش خیلی خیلی شلوغ همه کامپیوترهای شرکتشون ویروس گرفتن کارش چند برابر شده
من کلی پرونده دارم که باید رسیدگی کنم
برای کارشناسی ارشد هم ثبت نام کردم ولی شما زیاد خوشحال نباشید چون نه خوندم نه وقت خواهم کرد که بخونم
دلم برای نوشتن خیلی تنگ شده خیلی زیاد
دلم برای خود شادم خیلی تنگ شده البته فکر نکنید که من الان ناراحت یا غمگینم دلم میخواد یه مسافرت حتی یک روزه برم و یه کم خستگی در کنم
ولی خوب هنوز که پیش نیومده
راستی بچه ها مسافرت با تور خوبه یا نه ؟؟؟؟
به نظرتون من و رامین که دیگه ماشین هم نداریم با تور بریم خوش میگذره؟؟؟؟
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]