سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دستاورد دانش، بی رغبتی به دنیاست . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----632622---
بازدید امروز: ----36-----
بازدید دیروز: ----40-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
سه شنبه 87/9/26 ساعت 9:16 صبح

سلام

سلام

اول عید فردا رو به همتون تبریک میگم

بعدشم اینکه امروز خیلی خیلی خوشحالم آخه ماشین ما دو روزه که اومده البته چون پلاک نداره نمیتونیم تحویل بگیریم اما ماشین داداشم که اونم همرنگ و هم مدل ماشین ماست و اونم با ما ثبت نام کرده آماده تحویله خدا کنه امروز مال ما هم آماده بشه و با ماشین بریم عید دیدنی

جمعه هم بریم باهاش محل آزمون رامینی

انشاء اله به حق همین عید رامین هم تو دانشگاه قبول بشه و نتیجه زحمتهاشو ببینه

تازشم ما ضبط ماشین قبلیمونو که تازه خریده بویم داریم و آماده ایم تا ماشین بدن آهنگای دوپس دوپس بزاریم واسه خودمون و توی این یکسال تاکسی سواری کلی سختی کشیده ایم و به گمانم بخاری ماشین را از پا در آوریم آنقدر که سر کشیده ایم و عقده ای شده ایم

از آن مهمتر همین طوری که سوار ماشین می شویم احساس خواهیم کرد واقعاً چقدر خدا مارو دوست داشته که اینقدر بهمون کمک کرده یه جمله ای بود که میگفت : گاهی زحمی که به پا داشته ام ناهمواری های راه را بیشتر به من نشان داده است

حالا ما هم اون موقع که ماشین داشتیم قدرشو نمیدونستیم ولی این یک سال سختی باعث شده قدر وسلیه نقلیه رو بیشتر بدونیم اونم توی شبای سیاه زمستون و از الان تصمیم گرفتیم هر وقت داریم میریم خونه اگه کسی توی مسیر شهرک میخواست بره آخر خیابون با خودمون ببریمش چون خودمون یک سال تمام این راه رو رفتیم و می دونیم چقدر خسته میشه آدم بدتر از اون وقتیه که داری میری سرتو بر می گردونی عقب می بینی داره ماشین میاد براش دست تکون میدی که نگه داره و طرف سرعتشو بیشتر میکنه و ازت دور میشه به خدا نمی دونید چقدر حس بدیه تازه حالا رفتنی خونه عجله نداری و خیلی اذیت نمیشی

حالا تصور کنید صبح ساعت 6:10 از خونه اومدیم بیرون (من و رامین) اونخ هوا سرده برف میاد و این فاصله 10 دقیقه ای تا سر خیابون باید 20 دقیقه ای طی بشه و باز بر میگردی و می بینی ماشین داره میاد دست تکون میدی و اونا با یا پزی نگه نمی دارن و تازه باعث میشن یه عالمه برف و آب بریزه رو لباسهات

و تو تا برسی سر خیابون بیست بار هم سر خوردی و هی رامین بیچاره که خودشم وضعیت بهتری از تو نداره همش نگران راه رفتن توئه و آماده است که تا خواستی سر بخوری دستتو بگیره فکر کردین وقتی رسیدی سر خیابون اوضاع دیگه حله ؟؟؟؟؟

یک ربع تمام تو سرما می ایستی و می بینی نه از اتوبوس خبری نیست تاکسی هم نیست اونوقت که ماشینی نگه میداره و شیشه رو میده پائین و میگه : کرایش 1000 تومنه اگه دوست دارین سوار شین

و تو از عصبانیت می خواس سرتو بکوبی به نرده های ایستگاه اتوبوس و البته بماند که آدمای با انصاف هم هستن ولی تا سوار تاکسی بشی تبدیل به آدم برفی شدی؟؟؟؟

تابستون هم دست کمی از زمستون نداره سوار یه پیکان میشی و صندلی جلو میشینی هوا گرمه شر و شر عرق میریزی یهو
می بینی پاهات بیش از حد گرم شده به آقاهه میگی آقا بخاری ماشین روشنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/میگه نه گرمای ماشین میاد تو شیشه رو میدی پائین موهای پشت سری بهم می ریزه و بهت تذکر میدن که شیشه رو بده بالا

و من این اتفاقات رو هر روز این یکسال تجربه کردم

و حالا قدر داشته هامو بیشتر می دونم

خدایا شکرت بابت همه چی بابت رامین به این خوبی و خانواده های خوبمون  

بابت خونه و بابت ماشین و بابت همه چیزهایی که دادی و من دقت نکردم

واقعاً ممنون که همیشه هوای بنده هاتو داری

و هوای ما رو هم


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •