سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت، شرف بزرگوار را می افزاید و بنده مملوک را تا مجلس ملوک بالامی کشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----632084---
بازدید امروز: ----4-----
بازدید دیروز: ----27-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
دوشنبه 87/4/31 ساعت 11:33 صبح

دو شبه اصلاً درس تعطیله شیطونا تو خونمون عروسی گرفتن و خیلی واسه خودشون خوشحالی و قر در میکنند

آخه بدون اونا همین جوری ما گول خورده خدائی هستیم

پریشب که برق رفت و تمام پز دادنهای ما بر باد رفت

یه روز که خونه مامانی رامین بودیم برق اونا رفت اونوقت رامین بادی به غب غب انداخته( املاء این کلمه رو نمی دونستم) میگه توی این یک سال زندگی ما حتی یه شب هم برق خونمون نرفته و ما از مواهب خدا دادی بسیار استفاده مندیم

همین هفته پیش بود فکر میکنم اونوقت خدا همچین زده پس کلش که هنوزم که هنوزه سرش پائینه

خلاصه هنوز ذرات نفسهای رامینی توی هوا پراکنده بود و قیافه پزوشو حفظ کرده بود که پریشب برق رفت رفت و ما را در تاریکی بیاد حرفهای آنشبمان انداخت که چه کلاسی برای برق نرفته مان می گذاشتیم

و در تاریکی زیر نور شمعی شامی میل نموده و بعدش هم کلی آهنگ گوش کردیم با همون ام پی تری پلیری که بهم کادو داده بود و درست زمانی که تصمیم گرفتیم بخوابیم و من در حال فوتیدن به شمع بودم هنوز فوتم تمام نشده بود و شمع خاموش دودش تمام نشده برق آمد و کلی من هم پز دانائیی به موقع فوت کردن خود را دادم و آن شب گذشت دیشب دائی کوچیکه رامینی رو دعوت کردم خونمون و چون تقریباً هم سن و سالیم او و ما هر سه مشعوف از این مهمانی جوانانه  رفتیم که تدارک شام را ببینیم خلاصه تا شام حاضر شد و ساعت به 8:30 رسید باز برق رفت

و ما باز مشغول بلوتوث بازی و آهنگ و بحث های کامپیوتری شدیم

در مورد موضوع خاصی که مغزمونو به خودش مشغول کرده برنامه ریزی کردیم و کلی نقشه کشیدیم و کلی ضد حمله تعریف کردیم (آخه موضوع الکی که نیست موضوع بسیار بسیار خطیریه و اون چیزی نیست جز ......................نه نه نمیگم نه به خدا این بار دیگه نه به اندازه کافی به این شیطونا و دائم دارن بالای سرمون ویراژ میدن و هر آن احتمال اصابتشون هست و ممکنه سیستم عقلیمونو کاملاً مختل کنند لطف داشتیم

دیگه لو دادن موضوع بحثهای مهم بماند برای بعد که کمی حوصلشون سر رفته باشه تا ما بتونیم بیشتر خوشحالشون کنیم

خلاصه فتیله درس خوندن تعطیله فتیله امشب هم تعطیله ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولی دیشب ذهن روشنفکر رامین به این نتیجه رسیده که بهانه بی بهانه حتی اگه مشکل جهانی برق به ما یه لامپ جهت مطالعه دروس نمیده ما میریم و چراغ شارژی میخریم تا کور شود هر شیطونی که نتواند دید

دیدید حالا ما خودمون دوست داریم درس بخونیم و اجازه نمیدیم هیچی و هیچکی برنامه هامونو به هم بریزه !!!!! و اما این خرید الااقل تا 5 شنبه اتفاق نمی افته حالا ما تا اون موقع چه کار کنیم با این بی امکاناتی آخی الهی الهی چقدر ما مظلومیم آخه .

اداره محترم برق تو رو خدا آخه برق ما بچه مثبت ها رو چرا قطع کردی ؟؟؟؟ آخه این چه کاریه

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •