سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ترس از کیفر موعود را روزی ما گردان ...و ما را نزد خود، از توبه کارانی قرار ده که محبّتت را بر آنان مقرّر داشتی و بازگشتشان را به فرمانبری ات پذیرفتی، ای عادل ترین عادلان! [امام سجّاد علیه السلام]
کل بازدیدها:----632072---
بازدید امروز: ----19-----
بازدید دیروز: ----42-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
چهارشنبه 86/11/10 ساعت 3:16 عصر

سلام دلم براتون تنگ شده

برا رئوفه، مرضیه و همه دوستای خوبم

برای همه اونایی که میان و به اینجا سر میزنن

دلم برای تو هم تنگ شده

روزهامون رو دقت کردین چطور داریم میگذرونیم

تو ترافیک

دیروز هم یکی از اون رویها بود که ما حدود 50 دقیقه دور میدون آزادی سوار اتوبوس گیر کرده بودیم

خیلی سخت بود

از اون سخت تر موقعی که میرسی خونه

خسته بی حوصله نق نقو هاپو !!!!!!!!!!!!

بد اخلاق !!!!!

اما خوشحالم که میتونیم یه مقدار آرامش بگیریم و یه کم بخندیم توی این گیر و دار

عکس و فیلم عروسی رو گرفتیم

خوب شده تقریباً

در گیر و داریم که یه دستگاه دی وی دی بخریم

 

میخواستم بنویسم خسته شدم از این زندگی بعد دیدم راست میگم خسته شدم ولی هر جای این زندگی که بهمون فشار میاره تو با اخلاق خوبت و شوخی های عجیب و غریبت سوژه خندش میکنی

میبینم به خاطر من پاشدی دیشب که من تو آزادی گیر کردم رفتی گل خریدی و اومدی ایستگاه اتوبوس یکی مونده به آخر و اتوبوس ما رو شناسایی کردی و اونوقت سوار شدی و منم با اون سردرد و حواس پرت ندیدمت و تا اومدم کرایمو حساب کنم دیدم تو اونجا دم در داری کرایمو حساب میکنی و گل به دست به استقبالم میای

چقدر تعجب کردم ،‏ تو و اقعاٌ‏خوب میتونی منو سورپرایز کنی

همین چیزاست که نمیزاره خستگیهای این زندگی زیاد روم فشار بیاره

هیمن خوبیهاته که همیشه منو دلگرم کرده خوشحالم که آدم بی خیالی نیستی

هی یادم رفت بگم که تو عالی هستی

و واقعاً دوست داشتنی

خوشحالم که دوست نداری زندگیمون روزمره بشه

راستی نگفتی گل رو از کجا خریده بودی کلک

 

نمیدونم شاید بی ربط باشه ولی ربطش به زمستون بودنه و اینکه نزدیک عیده

 

بوی عیدی ،‍بوی توپ ،‏ربوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو
بوی یاس جا نماز ترمه ی مادر بزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
بااینا خستگیمو در می کنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک میز بلند از روی بته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینا زمستونو سر می کنم
بااینا خستگیمو در می کنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس نا تموم گذاشتن
جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم
بوی باغچه بوی حوض
عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس
توی کوچه گم شدن
توی جوی لا جوردی هوس
یه آبتنی
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •