سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند سلطان خدا در زمین است، پس هرکه با وی در افتد بر افتد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----631826---
بازدید امروز: ----20-----
بازدید دیروز: ----52-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
شنبه 86/8/19 ساعت 11:20 صبح

سلام

دیروز از صبح تا شب که به جمع و جور کردن خونه گذشت و کلی کار کردیم

اما بشنوید از ساعت 6 بعد از ظهر به بعد

چای ریختم توی فلاسک و یه کمی هم کماج پدر مهربون و خوب رامین برامون سوغات آورده بود گذاشتم تو ماشین و کلی تیپ زدیم رفتیم کجا؟؟؟؟

فرحزاد

فرحزاد خیلی شلوغ بود همین طوری از در و دیوار آْدم میبارید

چه لواشکائی چه ترشی جاتی باقالی و سفره خونه سنتی و ...

به هزار زحمت یه جای پارک توی یه کوچه ای پیدا کردیم و اومدیم بیرون اونوقت فلاسک کوجولوی دو نفره رو که کلی هم خوشگله دادم دست رامین و کلی نق زده که ای وای این چیه چقدر بی کلاسه چقدر بی فرهنگیه!!!!!

و من با دهان باز نگاه میکنم ببینم اینکه آدم بخواد هله هوله بخوره باکلاسیه و اینکه شامو میخوایم بیرون باشیم باکلاسیه ولی یه فلاسک خوشگل پر از چای دست گرفتن بی کلاسیه واآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ

خلاصه کلی نیک و نک و چیپس و ترشی جات خوردیم و بعد از حدود یک ساعت رفتیم توی سفره خونه و دلمون دیزی خواسته بود پرسیدیم که آقا دیزی دارین گفت بله بله بفرمائید داخل داریم

رفتیم نشستیم و بعد از کلی بسم اله بسم اله گارسون اومده میگه انتخاب کنیم ما هم انتخاب از پیش تعیین شده مونو گفتیم یه کمی مکث دوباره مکث بعد فرمودند نداریم چیز دیگه سفارش بدی ما هم که پنچر شده بودیم کباب سفارش دادیم با ماست موسیر و دلتون نخواد زیتون پرورده

و قبل از اینکه اونا شامو بیارن چای ریختم و رامین هم کلی دعا به جون من که چقدر چایش چسبید و ....

و خلاصه شامو اوردن خوردیم و بعدش از اونجا اومدم بیرون و رفتیم اشرفی اصفهانی تیراژه و برای کلبه عاشقانه مون یه کم کل و میوه مصنوعی برای دکور خریدم و همین یه کم 21 هزار تومن آب خورد و اومدیم خونه

راستی یه چیزی خوندیم که کلی سرش با هم بحث کردیم یه رستورانی اونجا بود که نوشته بود به تنها رستوران بدون قلیان فرحزاد خوش آمدید و گفتم تو رو خدا ببین از بین اینهمه رستوران و باغچه و باغ همه در کار ترویج قلیونن و این یکی بنده خدا نه

و خدائی دستش درد نکنه هر جا که رد میشدیم بوی قلیون بود که میزد به سرمون رامین توی چند روز گذشته جایی خونده بود قلیون از سیگار هم بدتره و قلیون مساوی 70 تا سیگاره

اونوقت جونای عزیز ما سلامتیشونو حتی وقتی میخوان از دست بدن باید بابتش پول بدن و سلامتیشونو هم بدن

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •