• وبلاگ : خاطرات يك زندگي عاشقانه
  • يادداشت : قصه عشق مينا قسمت نهم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام تازه وتابان

    من جدبدا باوبلاك قشنگ تان آشنا شده ام وشميم عطر آگين سخن شما به مشامم رسيده است ودرزمستان مادي چه بهار معنوي ومزين به اخلاص وصميميت احساس مي نمابم

    حوادث زمان مي تواند گلهارا پزمرده وياقطع كند هرگز نمي تواند ازآمدن بهار جلوگيري نمايد انسان بايد درمقابل پديدهها مقاوم باشد مانند كوهسار اگرچه تندبادي گردوغبارش را ببرد وهمانند درخت تنومندي كه گاه بااندك نسيمي شاخه هايش به طرفي متمايل مي شود ولي به جاي خويش بر مي گردد من بازبان قلب خواستار توفيق الهي براي تان هستم واميدوارم هميشه وجاوبدان سرفراز ودلنواز وبهروز وپيروز ومسرور ومنصور باشيد ومن را هم ازدعا فراموش نفرماييد