• وبلاگ : خاطرات يك زندگي عاشقانه
  • يادداشت : دل نوشته
  • نظرات : 2 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يه رامين عجيب و غريب 
    و دلتنگي مرا جرعه جرعه نوشيد
    ياد روزهاي گذشته
    و آن آنچه مي خواستيم و آنچه باور داشتيم
    و اينک گذار زمان , که ما را در مي نوردد
    بي رحمانه و خاموش ...
    ياد روزهايي که عاشق بود و عاشق بود
    و حالا در گرداب هزارتوي توي روزگار , دنبال خويشتن است
    و کسي را نمي بيند ؛ حتي عشقش را
    واي بر من
    بدنبال کدامين گم گشته اي ؟؟؟
    بدنبال کدامين آرمان و انديشه اي ؟؟؟
    و بدنبال کدامين راه نرفته اي ؟؟؟
    واي ...
    و اگر خدايي نبود ...
    من را چه شده ؟؟؟
    من ؟؟؟
    ديگر مني نيست
    ديگر چيزي نيست ...
    و اين ها خود نشان مي دهد سرگشتگي هاي ذهن مرا
    خدايا
    يا مقلب القوب و البصار
    يامدبر اليل و نهار
    يا محول الحول و الحوال
    حول حالنا الي الحسن الحال